روز نو شده است

روز نو شده است

عروس شاخه ها با باد می رقصند

گلها بر روی چمن شاد می لرزند

پنجره ها باز است

نسیم ،مهمان نا خوانده ی خانه هرکس

شمیم عشق را سوی دلان پرواز میدهد

سنبل با صدای بی صدایی با صبا همراه است

ای مردم مژده ،مژده

عید در راه است

***

در دل من

یاد یار شکوفه کرده،

دل من نو شده است 

روز هم نوشده است 

سال هم نوشده است

سرکه تاب ندارد ، می جوشد

لب سیب هم سرخ تر از هر گاه می خروشد

سماق رایحه اش را آزاد کرده

سکّه هم روز فقیری یاد کرده

سیر ، پیرهن حریر نو پوشیده

لمی داده ، سمنو نوشیده 

سبزه ها...

سبزه ها زردند چرا؟

آنها کردند یاد چه را؟

ناگه زبانی باز کردند

هر چه در دل بود ، دمساز کردند

همه خوشحالند

رها از هر چیز

نمیدانند قدمی به مرگ نزدیک شده اند

سالی با خطاها گذست

امسال هم میگذرد

سال دیگر هم

وقتی که میخواهیم رختمان را جمع کنیم

یاد آن می افتیم

حال را خوشحال باش

سال را خوشسال باش

ولی غافل مشو

مرگ نزدیک است

بگذریم

روز نو شده است.

"شایان-قم-27/12/1391"